ساختمان کانون وکلای دادگستری اردبیل
14شهریور 1396

رأی وحدت رویه شماره ٧۵٨ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور

رأی وحدت رویه شماره ٧۵٨ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد صدور حکم واحد با رعایت مقررات تعدد جرم وحقوق قانونی محکو ٌمعلیه مطابق تکلیف قانونی مقرر در ماده ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری ١/۶/١٣٩۶ ١٠٠١۵/١۵٢/١١٠شماره مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور گزارش پرونده وحدت رویه ردیف ٩۶/١٣ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جھت چاپ و نشر ایفاد میگردد. معاون قضائی دیوان عالی کشور ـ ابراھیم ابراھیمی مقدمه جلسة ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پروندة وحدت رویة ردیف ٩۶/١٣ رأس ساعت ٨:٣٠ روز سهشنبه مورخ ١٣/۴/١٣٩۶ به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالیکشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور و شرکت جنابان آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیة شعب دیوانعالیکشور، در سالن ھیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام االله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویة قضایی شمارة ٧۵٨ ـ ١٣/۴/١٣٩۶ منتھی گردید. الف: گزارش پرونده معروض میدارد: طبق محتویات پروندهھای ثبت شده به شمارهھای ٩۵٠٧۵۵ و ٩۵١۵٠۵ و ٩۵٠١٣١ دبیرخانه، از شعب سی و ً احتراما چھارم و چھل و دوم دیوان عالی کشور، با اختلاف استنباط از مقررات مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ١٣٩٢ آراء متفاوت صادر گردیده است که خلاصة جریان آنھا به شرح ذیل گزارش میشود: الف . بر اساس مندرجات پروندهھای ٩۵٠٧۵۵ و ٩۵١٠۵۵ شعبة سی و چھارم، آقای دادیار شعبة چھارم اجرای احکام دادسرای ناحیة ۴ تھران، پروندهھای مربوط به محکومیتھای متعدد خانم ویدا ... را که در دادگاهھای حوزهھای قضایی مختلف به صدور حکم منتھی شدهاند، برای اعمال مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری به دیوان عالی کشور ارسال نموده و طی مشروحه مورخ ٢٨/۶/١٣٩۵ توضیح داده: مشارٌالیھا به موجب دادنامة شمارة ۴۴٠ ـ ۶/۵/١٣٩٢ شعبة جزایی کیش که در دادگاه تجدیدنظر استان ھرمزگان قطعی شده، به اتھام خیانت در امانت به تحمل سه ماه و یک روز حبس و طی دادنامة شمارة ٨٩٨ ـ ١٩/٩/١٣٩٢ شعبة ١٠٢۴ دادگاه جزایی تھران به اتھام صدور چک بلامحل به تحمل دو سال حبس و ممنوعیت از داشتن دسته چک به مدت دو سال و طی دادنامة شمارة ١٣٨٨ ـ ١١/١٠/١٣٩٣ شعبة ١١٠۶ دادگاهھای اخیرالذکر به تحمل پنج ماه حبس و محرومیت دو ساله از دریافت دسته چک محکوم شده است که پس از ثبت در دبیرخانة دیوان عالی کشور برای رسیدگی به شعبة سی و چھارم ارجاع شده و ھیأت محترم شعبه طی دادنامة شمارة ٧٢۵ ـ ١٣/٧/١٣٩۵ صادر شده در پروندة شمارة ٩۵٠٧۵۵ چنین رأی داده است: «نظر به اینکه خانم ویدا ... که مرتکب جرایم متعدد گردیده در ھر مورد به طور جداگانه به موجب آراء صادر شده از دادگاه جزایی کیش که در دادگاه تجدیدنظر استان ھرمزگان تأیید شده و دادگاهھای جزایی تھران محکومیت قطعی یافته است و با عنایت به اینکه ضرورت دارد مقررات راجع به تعدد جرم دربارة او اعمال گردد و دادیار مجری حکم نیز درخواسـت اعمال مادة ۵١٠ آییـن دادرسی کیفری را به بند پ آن ماده احکام محکومیت نامبرده به شرحی که در فوق مذکور است نقض و پرونده را برای ً نموده است، بنابراین و مستندا صدور حکم واحد به شعبة چھارم دادگاه تجدیدنظر استان ھرمزگان ارجاع مینماید و مقرر میدارد پرونده از طریق دادیار اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تھران(ناحیه ٢) به آن دادگاه ارسال گردد.» ولی شعبة چھارم دادگاه تجدیدنظر استان ھرمزگان، به موجب تصمیم مورخ ٢٣/٩/١٣٩۵ با این استدلال که «صرف نظر از اینکه بزه خیانت در امانت در سال ١٣٩١ وقوع یافته، اعمال مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ١٣٩٢ با رعایت مادة ١٣۴ قانون مجازات اسلامی ١٣٩٢ به نفع محکو ٌمعلیه نمیباشد و مجازات معینه از مجموع مجازاتھای فعلی بیشتر خواھد بود» مادة ۵١٠ را قابل اعمال ندانسته و پرونده را به اجرای احکام اعاده نموده است. پس از آن دادیار مجری حکم، با توجه به نقض احکام محکومیت متھم، پرونده را برای اقدام قانونی به دیوان عالی کشور اعاده کرده که پس از ثبت به شمارة ٩۵١۵٠۵ و ارجاع به شعبة سی و چھارم به شرح ذیل به صدور دادنامة شمارة ١٣۴١ ـ ٢٣/١١/١٣٩۵ منتھی شده است: «از مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری که مقرر داشته است:«ھر گاه پس از صدور حکم معلوم شود محکو ٌمعلیه دارای محکومیتھای قطعی دیگری است و اعمال مقررات تعدد در میزان مجازات قابل اجرا، مؤثر است، قاضی اجرای احکام کیفری به شرح زیر اقدام میکند...» چنین مستفاد میگردد که شرط اعمال این ماده تأثیر مقررات تعدد جرم که از موارد تشدید مجازات میباشد در میزان مجازات قابل اجراست. پیشنھاد اعمال ماده از تکالیف دادیار مجری حکم و مرجع قبول پیشنھاد در مواردی که احکام محکومیت از دادگاهھای حوزهھای قضایی مختلف صادر شده باشد، دیوان عالی کشور است که پس از نقض احکام محکومیت پرونده را برای صدور حکم واحد با توجه به مقررات بندھای (الف) و (ب) آن ماده به دادگاه صالح ارجاع مینماید. بر این اساس دادگاه مرجو ٌعالیه مکلف به صدور حکم واحد است و امتناع او از این امر به دلیل اینکه به نفع محکو ٌمعلیه نیست با توجه به اطلاق ماده و این که اعمال که احکام محکومیت متھم نقض و قدرت اجرایی از آنھا سلب ً مقررات تعدد جرم برای تشدید مجازات است، وجه قانونی ندارد. خصوصا به بند پ مادة مذکور تصمیم مورخ ٢٣/٩/١٣٩۵ شعبة چھارم دادگاه تجدیدنظر استان ھرمزگان ً گردیده است. بنا به مراتب و مستندا متذکر میشود در موارد تعدد جرم دادگاه ممنوع از تخفیف ً نقض و پرونده برای صدور حکم واحد به آن دادگاه ارجاع میگردد. ارشادا مجازات نیست و در صورت وجود جھات تخفیف میتواند مجازات را در حدودی که قانون معین کرده تخفیف دھد و این امر چون مجازات اشد قابل اجرا است، ممکن است به نفع محکو ٌمعلیه نیز باشد. مقرر است دفتر پرونده را نزد دادیار مجری حکم اعاده نماید تا آن را به دادگاه صالح ارسال نمایند.» ب. به دلالت محتویات پروندة شمارة ٩۵٠١٣١ شعبة چھل و دوم دیوان عالی کشور قاضی محترم اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی اصفھان، با ارسال پروندة اجرایی شمارة ٩٣٣۵۶٨ مبنی بر محکومیت آقای محمود ... به تحمل چھار سال و شش ماه حبس و شلاق و پرداخت جزای نقدی در شعبة دوم دادگاه انقلاب اصفھان، به علت ارتکاب جرایم مربوط به مواد مخدر و پروندة شمارة ٩۴٠٠٣٨ مبنی بر محکومیت دیگر وی در شعبة ١١٨ دادگاه عمومی اصفھان به تحمل شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق به علت نگھداری مشروبات الکلی، اعمال مقررات بند «پ» مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری را دربارة محکومیتھای متعدد مشارٌالیه درخواست نموده و اعلام کرده دو سوم از مدت چھار سال و شش ماه محکومیت موضوع مواد مخدر مشمول عفو مقام معظم رھبری واقع شده است که پس از ثبت در دبیرخانه و ارجاع آن به شعبة چھل و دوم طی دادنامة شمارة ٢۴۶ ـ ١٠/١٢/١٣٩۵ چنین رأی داده شده است: «شعبة اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی شھرستان اصفھان با ارسال دو فقره پروندة اجرایی به شمارهھای ٩٣٣۵۶٨ و ٩۴٠٠٣٨ مربوط به محکومیتھای متعدد آقای محمود ... طی دادنامهھای ١٨٢۶ مورخ ٧/١١/١٣٩٣ شعبة دوم دادگاه انقلاب اسلامی و اصلاحی آن به شمارة ١٨٩٩ مورخ ١٨/١١/١٣٩٣ ُمشعر بر محکومیت نامبرده به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی و نُه ضربه شلاق و نوزده میلیون ریال جزای نقدی و تحمل چھار سال و شش ماه حبس و ٢٩ ضربه شلاق و پنجاه ھزار ریال جزای نقدی و پانزده ضربه شلاق و ضبط وافور به علاوه سیصد ھزار ریال و ضبط پایپ به اتھامات نگھداری تریاک و سوخته و شیره تریاک و شربت متادون، نگھداری شیشه، نگھداری وافور، دایر کردن مکان جھت استعمال، نگھداری شش عدد پایپ و ھکذا طی دادنامة شمارة ٢٠١۴ مورخ ٢٧/١٢/١٣٩٣ شعبة ١١٨ دادگاه عمومی جزایی اصفھان متضمن محکومیت نامبرده فوق به تحمل شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق و سه میلیون ریال جزای نقدی به اتھام نگھداری مشروبات الکلی دستساز خواستار اتخاذ تصمیم در راستای مقررات مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری شده است. اینک با بررسی اوراق پرونده و توجه به مقررات صدر مادة ۵١٠ که اعمال مقررات تعدد را منوط به مؤثر بودن آن در مجازات قابل اجرا دربارة محکو ٌمعلیه مقرر نموده و مستفاد از تأثیر موصوف بر اساس عمومات و اصول حقوقی تأثیر به نفع متھم(محکو ٌمعلیه) میباشد و از آنجایی که در آراء صادره علاوه از اعمال مقررات راجع به تخفیف مجازات و تعلیق در یکی از موارد به شرح برگ ۶١ پرونده مشمول عفو رھبری نسبت به دو سوم حبس مقرر در حکم دادگاه انقلاب دیده میشود، لھذا و در وضعیت حاضر اعمال مقررات مورد درخواست موجب تشدید مجازات و به ضرر محکو ٌمعلیه بوده و پیشنھاد اجرای احکام را قابل طرح و پذیرش نمیداند، لھذا مقرر میدارد پرونده به شعبة اجرای احکام دادسرای مربوطه اعاده شود تا قاضی محترم اجرا با تھیه گزارش جامعی که متضمن توجیه و تبیین چگونگی تأثیر اعمال مقررات مادة ۵١٠ به نفع محکو ٌمعلیه باشد پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال نماید.» ھمانطور که ملاحظه میگردد، شعبة چھل و دوم دیوان عالی کشور با توجه به مقررات صدر مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری، اعمال مقررات تعدد را منوط به مؤثر بودن آن به نفع محکو ٌمعلیه دانسته و چون در آراء صادره، علاوه بر اعمال مقررات راجع به تخفیف مجازات و تعلیق در یکی از موارد به شرح برگ ۶١ پرونده، شمول عفو رھبری نیز نسبت به دو سوم حبس مقرر در حکم دادگاه انقلاب، دیده میشود و اعمال مقررات مورد درخواست موجب تشدید مجازات شده و به ضرر محکو ٌمعلیه میباشد، پیشنھاد اجرای احکام را غیرقابل پذیرش اعلام کرده است، اما شعبة سی و چھارم با توجه به اطلاق مادة مورد بحث، امتناع شعبة چھارم دادگاه متذکر ً تجدیدنظر ھرمزگان، از اعمال مقررات تعدد به دلیل نداشتن منفعت به حال محکو ٌمعلیه را فاقد وجه قانونی دانسته و ارشادا شده دادگاه در موارد تعدد جرم نیز میتواند در صورت وجود جھات قانونی، مجازات را در حدود مقررات تخفیف دھد که با این ترتیب، چون به این ترتیب از ناحیة ھیأتھای محترم شعب مرقوم، با اختلاف استنباط از مادة ۵١٠ قانون فوقالاشعار آراء متھافت صادر شده است، لذا به تجویز مادة ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری، طرح قضیه را برای صدور رأی وحدت رویه پیشنھاد مینماید. معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری ب: نظریة دادستان کل کشور «الف) ایرادھایی که در پرونده مطرح است: ١. این پرونده با وضعیت فعلی قابل طرح در ھیأت عمومی دیوان عالی کشور نیست.(ھر و بدون نقض ً چند که بر اساس رأیگیری انجام شده، قابل طرح دانسته شد) زیرا شعبة چھل و دوم دیوان عالی کشور پرونده را عینا به اجرای احکام ارسال کرده و مقرر نموده است: پرونده به شعبة اجرای احکام دادسرای مربوطه اعاده میشود تا قاضی محترم اجرا با تھیه گزارش جامعی که متضمن توجیه و تبیین چگونگی تأثیر اعمال مقررات مادة ۵١٠ به نفع محکو ٌمعلیه باشد، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال نماید. یعنی شعبة چھل و دوم در حقیقت نقص گرفته و پرونده را برای رفع نقص به اجرای احکام اعاده کرده تا پس از برطرف شدن آن، اظھارنظر نماید. ٢. دادنامة شمارة ١٣٨٨ ـ ١١/١٠/١٣٩٣ صادره از سوی شعبة ١١٠۶ دادگاه جزایی تھران که بر اساس آن، متھم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و به عنوان مجازات تکمیلی به محرومیت از دریافت دسته چک به مدت دو سال محکوم شده است، بر خلاف قانون میباشد، زیرا بر اساس مادة ٢٣ قانون مجازات اسلامی مصّوب ١٣٩٢ اعمال مجازاتھای تکمیلی در صورتی تجویز شده است که مرتکب به مجازاتھای اصلی درجة ۶ ـ ١ محکوم شود. در حالی که در این دادنامه، مرتکب به ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شده است که درجة ٧ میباشد. به تعبیر دیگر ملاک در اعمال مجازاتھای تکمیلی، محکومیت مرتکب به مجازاتھای درجة ۶ ـ ١ میباشد نه مجازات قانونی جرم ارتکابی. ب) اظھارنظر ماھوی: ١. اعمال مقررات مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص جرایمی که در زمان حاکمیت قانون جدید مجازات اسلامی اتفاق افتاده است، الزامی است. صرفنظر از آنکه نتیجه اعمال آن ماده تخفیف یا تشدید مجازات باشد و بر ھمین اساس، این استنباط که «در صورتی مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری قابلیت اعمال دارد که به نفع متھم باشد» ھیچگونه مبنای حقوقی و توجیه قانونی ندارد. ٢. بیتردید مادة ١٣۴ قانون مجازات اسلامی موضوع تعدد جرم در مقام تشدید مجازات است و مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی در مقام تکمیل مقررات آن ماده، مقرر میدارد چنانچه دادگاهھای صادرکنندة رأی بدون توجه به موضوع تعدد در مقامی تجویز شده است که ً رأی داده باشند، باید بر اساس مادة ۵١٠ به این موضوع تعدد توجه کرد و اگر بگوییم مادة ۵١٠ صرفا اعمال مقررات آن به نفع متھم باشد، بین پروندهای که قاضی آن به موضوع تعدد جرم توجه داشته است(مجازات تشدید میشود) و پروندهای که قاضی آن به موضوع تعدد توجه نداشته است(تشدید نمیشود)، عدالت کیفری برقرار نمیشود. ٣. در خصوص جرایمی که در زمان حاکمیت قانون مجازات اسلامی سابق اتفاق افتاده، ولیکن صدور رأی در زمان حاکمیت قانون آیین دادرسی کیفری جدید میباشد، بر اساس مواد ١٠ و ١١ قانون مجازات اسلامی باید بر اساس ھر کدام از دو قانون مجازات سابق و لاحق که به نفع متھم باشد عمل شود. با توجه به مراتب فوق، رأی صادره از شعبة سی و چھارم دیوان عالی کشور مورد تأیید میباشد.» ج: رأی وحدت رویة شمارة ٧۵٨ـ١٣/۴/١٣٩۶ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور مقصود از انجام تکلیف قانونی مقرر در مادة ۵١٠ قانون آیین دادرسی کیفری، حذف احکام متعدد و صدور حکم واحد با لحاظ قاعدة تعدد جرم است نه تجدیدنظرخواھی که در آن مسأله ممنوع یا مجاز بودن دادگاه از تشدید مجازات که در جریان یک دادرسی عادی لازمالرعایه است، مطرح باشد، لذا به حکم مقرر در این ماده در مواردی که محکو ٌمعلیه دارای محکومیتھای قطعی دیگری است و اعمال مقررات تعدد در میزان مجازات قابل اجرا مؤثر است، در صورتی که یکی از احکام در دیوان عالی کشور تأیید یا احکام متعدد از دادگاهھای حوزهھای قضایی استانھای مختلف یا از دادگاهھای با صلاحیت ذاتی متفاوت صادر شده باشد، دیوان عالی کشور باید به تقاضای قاضی اجرای احکام کیفری، پس از نقض تمام احکام، پرونده را به دادگاھی که طبق ھمین ماده صالح اعلام شده است برای صدور حکم واحد با رعایت مقررات تعدد جرم و حقوق قانونی محکو ٌمعلیه، ارجاع نماید. بر این اساس رأی شعبة سی و چھارم دیوان عالی کشور در حدی که با این نظر انطباق دارد صحیح و قانونی تشخیص میگردد. این رأی طبق مادة ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهھا و سایر مراجع اعم از قضایی و غیرآن لازمالاتباع است. ھیأت عمومی دیوان عالی کشور